منتظریه مظلوم راهت ادامه دارد حتی اگر دیکتاتور بر ما گلوله بارد
۸/۰۹/۱۳۸۸

"پیغام"ا ، برای محمود وحید نیا

بخشی از شعر پیغام از دفتر "مدایح بی صله"، اثر احمد شاملو

كـــه شـاهـا مـنـم كــاوه ي دادخـــواه / خـروشـيد و دسـت
بـــر سر ز شـاهز شاه آتـش آيـد هـمي بـر سـرم/ يـكي بي زيان مـرد
آهـنگـرمبـبايـد بــديـن داسـتان داوري/ تـــو شـاهي و گر اژدها
پـيـكـريچـرا رنـج و سـخـتـي هـمه بهر مــاست/كه گر هـفت كشـور بـه شاهي تراست
روزگاری
با خود
دردمندانه مي انديشيد مکه پيام از توفان ها نرسيدو نسيمي که فرازآمد از گردنه های صعببر جسدهايي بيهوده وزيد ــبه جسدهايي آونگ بر اميدی موهومـليک اکنون ديگر مختوم من هراس ام نيستاگر اين رويا در خواب ِ پريشان ِ شبي ميگذرديا به هذيان ِ تبييا به چشمي بيداريا به جاني مغموم...انهمن هراس ام نيست:از نگاه و ز سخن عاریشب نهاداني از قعر ِ قرون آمدهاند آری که دل ِ پُرتپش ِ نورانديشان راوصله ی چکمه ی خود ميخواهند،او چو بر خاک در افکندندت باور دارند که سعادت با ايشان به جهان آمده است
باشد!
باشد!
امن هراس ام نيست،اچون سرانجام ِ پُراز نکبت ِ هر تيره رواني راکه جنايت را چون مذهب ِ حق موعظه فرمايد ميدانم چيستخوب ميدانم چيست

0 نظرات:

ارسال یک نظر